

*
22
*
21 مارس 47 [30 اسفند 1325]
یا حق!
دو سه ساعت دیگر سال نو خواهدشد. البته نه برای من برای دیگران. اگر هر کسی بگوید سال به سال دریغ از پارسال من باید بگویم: روز به روز دریغ از دیروز! حتی جای دریغ و تأسف هم باقی نمانده. احمقانهتر از آنست ...
بگذریم. به هر حال تبریکات ما را از دور بپذیرید و به رفقا ابلاغ کنید. اینهم یکجور فورمول است. مردمان دنیا هم به همین فورمولها دلخوشند.
باری، هفتة گذشته کاغذی از جمالزاده و دو کاغذ از سرکار و 4 جلد افسانة آفرینش به توسط ادارة انتشارات و تبلیغات رسید.
جمالزاده نوشته بود که تا حالا انتظار ملاقات مرا داشته اما حالا عازم آبادانست و پس از مراجعت (در کافه) به ملاقات من خواهد آمد. هنوز او را ندیدهام.
اینکه از تهمت روزنامهها عصبانی شده بودید خیلی تعجب کردم نمیدانستم که به این زودی رسوم و عادات میهن عزیز را فراموش میکنید. اولاً هیچکس به آنچه که در روزنامه نوشته میشود اهمیت نمیدهد و یا نمیخواند. ثانیاً اولیای امور همینکه دیدند کسی اسمش به دزدی و قاچاقچیگری شهرت یافته او را لایق و برازندة همکاری خود میدانند و بعد هم این موضوع عجالتاً خود به خود منتفی شده و چند مقاله در تکذیب آن چاپ شده از جمله در روزنامة "آتش" که با همین پست میفرستم. گمان نمیکنم مطرح کردن دوبارة آن صلاح باشد. اما اینکه اصل قضیه از کجا سرچشمه گرفته همینقدر میدانم که ابتدا روزنامة "ارس" خبری چاپ کرده که لابد خواندهاید و آن از اینقرار بود که از قرار خبری که از پاریس دریافت داشتهبود سرقت پست فرانسه به دست خود فرانسویان انجام گرفته و عدهای از تجار ایرانی متوحش شدهاند و به سویس گریختهاند تا اگر اجناس قاچاق آنها کشف شود مورد مؤاخذة پلیس فرانسه واقع نشوند. دنبالة آن روزنامة "کیهان" سرمقالة پر شوری نوشت و رفتار ناپسند ایرانیهای مقیم فرانسه را سخت انتقاد کرد. بعد یکمرتبه این موضوع در همة روزنامهها انعکاس پیدا کرد و هر کدام از روی حب و بغضی که داشتند با imagination [تخیل] خودشان چیزهایی شهرت دادند و آن افتضاح را بالا آوردند. چون این مطلب موضوع روز شدهبود البته روزنامهها در [صدد] کسب خبر صحیح بودند و سعی میکردند از وزارت خارجه خبر تازهای به دست [بیاورند]. مخبر آنها هم هرچه دلش میخواسته میگفته و از اینقرار این جنغولکبازی در آمد. البته خیراندیشانی از پاریس و تهران آتش را دامن میزدهاند که من نمیتوانم آنها را بشناسم. شاید بعد موفق بشوم ولیکن گمان میکنم که در روزنامة "ایران" حتی یک کلمه هم راجع به این موضوع نوشته نشد. البته عدة زیادی نسبت به ایرانیانی که در فرانسه هستند بدبین شدهاند و به این آسانی از عقیدة خود برنمیگردند ولیکن چیزیکه جای تعجب است وزارت امور خارجه به طور صریح این مطلب را تکذیب نکرد یعنی حتی بعد از دریافت گزارش صحیح از پاریس فقط در یکی دو روزنامه نوشت که توقیف اعضای سفارتخانة پاریس دروغ است. یعنی دزدی و قاچاقچیگری آنها را تکذیب نکرد و یا آنهمه مطلب که در روزنامهها نوشته شدهبودند کافی به نظر نمیرسید. این مطلب به قدری شلوغ بود که حتی الآن هم از اصل قضیه خبر ندارم. یعنی یکنفر پیدا نشد که جریان اصلی را از فرانسه بنویسد و اشخاصی [را] که توقیف شدهاند اسم ببرد. سکوت ایرانیان مقیم فرانسه و تکذیب مبهم وزارت خارجه این جنجال را تقویت کرد و از شما چه پنهان به همین علت هنوز هم این سوءتفاهم باقی است ولیکن دیگر روزنامهها چیز زیادی در اطراف آن نمینویسند. حالا هم هنوز نگذشته به این معنی که یکی از مخبرین جراید تحقیق کامل بکند و گزارش صحیحی با اسم اشخاصی که متهم به قاچاقچیگری بودهاند (و حتی از ابتدای آن که در زمان رهنما شهرت پیدا کردهبود) به طور دقیق تهیه کند و برای یکی از روزنامهها بفرستد البته بسیار مؤثر خواهدبود و یا راپرتی رسمی از طرف سفیر پاریس و یا وزارت خارجه راجع به این موضوع در روزنامه چاپ بشود. این تنها راهی است که به نظر من میرسد. اما مطلبی که مهم است اسم شما به هیچوجه در این جریان داخل نبوده و حتی تهمت هم نزدهاند.
اما مطلب مهمی که در جوف این پاکت ملاحظه میکنید دیشب نوروزی [را] که در روزنامة ارس مینویسد ملاقات کردم و گفت در روزنامة "داد" نوشته که نمایندگان ایران از جمله شما در کنگرة حقوقی پاریس اظهاراتی راجع به وضع رقتبار حقوق ایران کردهاید. امروز صبح به زحمت یک شماره از آنرا پیدا کردم و در جوف این پاکت میفرستم. من هنوز عقیدهتان را نمیدانم، اما با وجود اینکه نوشتهبودید در هیچ کاری مداخله نمیکنید، حدس میزنم که به اشتباه یا به عمد اسمتان را داخل کردهباشند چون تصور نمیکنم در این موقع اصراری به مخالفت با دولت داشته باشید. اگر چند روز تعطیل عید در میان نبود (به مناسبت حرکت هواپیما) میرفتم رئیس روزنامه را میدیدم و میتوانستم اطلاعات بیشتری بدهم ولیکن چون از اصل موضوع بی اطلاعم از اظهار عقیده خودداری میکنم.
با همین پست ترجمه پیس Sartre [سارتر] "جندة محترمه" را که نوشین ترجمه کرده میفرستم. یکی دو نسخة آنرا برای مؤلف بفرستید (البته با عنوان فرانسه که بتواند بخواند) برایش surprise [شگفتی آور] خواهدبود.
کتاب "افسانه" صبحی جلد دوم منتشر شد. یکی دو جلد اضافه از او میگیرم و میفرستم. برای 'Masse [ماسه] بفرستید. خیلی به دردش خواهد خورد و شاید ترجمه بکند.
جرجانی را چند شب پیش در کافه ملاقات کردم. حالا دیگر وزارت فرهنگی شده و گویا کارش زیاد است. خیلی مرتب سر کنسرتها و سخنرانیها و اینجور مزخرفات اینجا میرود.
مجلة سخن خیلی تق و لق شده. معلوم نیست بتواند ادامه پیدا بکند. من تعجب میکنم اینهمه ایرانی و پولدارهایی که در پاریس هستند چرا مجلهای، روزنامهای، چیزی راه نمیاندازند. کتاب افسانه که روی کاغذ 'verge چاپ شدهبود بینهایت لوکس بود. ولیکن چیزی که تعجب کردم بعضی غلطهای مطبعه در آن بود که در سایر نسخهها نبود.
از قول من به هویداها و کسان دیگری که ملاقات میکنید سلام برسانید و تبریک عید بگوئید.
زیاده قربانت
امضاء
.
بگذریم. به هر حال تبریکات ما را از دور بپذیرید و به رفقا ابلاغ کنید. اینهم یکجور فورمول است. مردمان دنیا هم به همین فورمولها دلخوشند.
باری، هفتة گذشته کاغذی از جمالزاده و دو کاغذ از سرکار و 4 جلد افسانة آفرینش به توسط ادارة انتشارات و تبلیغات رسید.
جمالزاده نوشته بود که تا حالا انتظار ملاقات مرا داشته اما حالا عازم آبادانست و پس از مراجعت (در کافه) به ملاقات من خواهد آمد. هنوز او را ندیدهام.
اینکه از تهمت روزنامهها عصبانی شده بودید خیلی تعجب کردم نمیدانستم که به این زودی رسوم و عادات میهن عزیز را فراموش میکنید. اولاً هیچکس به آنچه که در روزنامه نوشته میشود اهمیت نمیدهد و یا نمیخواند. ثانیاً اولیای امور همینکه دیدند کسی اسمش به دزدی و قاچاقچیگری شهرت یافته او را لایق و برازندة همکاری خود میدانند و بعد هم این موضوع عجالتاً خود به خود منتفی شده و چند مقاله در تکذیب آن چاپ شده از جمله در روزنامة "آتش" که با همین پست میفرستم. گمان نمیکنم مطرح کردن دوبارة آن صلاح باشد. اما اینکه اصل قضیه از کجا سرچشمه گرفته همینقدر میدانم که ابتدا روزنامة "ارس" خبری چاپ کرده که لابد خواندهاید و آن از اینقرار بود که از قرار خبری که از پاریس دریافت داشتهبود سرقت پست فرانسه به دست خود فرانسویان انجام گرفته و عدهای از تجار ایرانی متوحش شدهاند و به سویس گریختهاند تا اگر اجناس قاچاق آنها کشف شود مورد مؤاخذة پلیس فرانسه واقع نشوند. دنبالة آن روزنامة "کیهان" سرمقالة پر شوری نوشت و رفتار ناپسند ایرانیهای مقیم فرانسه را سخت انتقاد کرد. بعد یکمرتبه این موضوع در همة روزنامهها انعکاس پیدا کرد و هر کدام از روی حب و بغضی که داشتند با imagination [تخیل] خودشان چیزهایی شهرت دادند و آن افتضاح را بالا آوردند. چون این مطلب موضوع روز شدهبود البته روزنامهها در [صدد] کسب خبر صحیح بودند و سعی میکردند از وزارت خارجه خبر تازهای به دست [بیاورند]. مخبر آنها هم هرچه دلش میخواسته میگفته و از اینقرار این جنغولکبازی در آمد. البته خیراندیشانی از پاریس و تهران آتش را دامن میزدهاند که من نمیتوانم آنها را بشناسم. شاید بعد موفق بشوم ولیکن گمان میکنم که در روزنامة "ایران" حتی یک کلمه هم راجع به این موضوع نوشته نشد. البته عدة زیادی نسبت به ایرانیانی که در فرانسه هستند بدبین شدهاند و به این آسانی از عقیدة خود برنمیگردند ولیکن چیزیکه جای تعجب است وزارت امور خارجه به طور صریح این مطلب را تکذیب نکرد یعنی حتی بعد از دریافت گزارش صحیح از پاریس فقط در یکی دو روزنامه نوشت که توقیف اعضای سفارتخانة پاریس دروغ است. یعنی دزدی و قاچاقچیگری آنها را تکذیب نکرد و یا آنهمه مطلب که در روزنامهها نوشته شدهبودند کافی به نظر نمیرسید. این مطلب به قدری شلوغ بود که حتی الآن هم از اصل قضیه خبر ندارم. یعنی یکنفر پیدا نشد که جریان اصلی را از فرانسه بنویسد و اشخاصی [را] که توقیف شدهاند اسم ببرد. سکوت ایرانیان مقیم فرانسه و تکذیب مبهم وزارت خارجه این جنجال را تقویت کرد و از شما چه پنهان به همین علت هنوز هم این سوءتفاهم باقی است ولیکن دیگر روزنامهها چیز زیادی در اطراف آن نمینویسند. حالا هم هنوز نگذشته به این معنی که یکی از مخبرین جراید تحقیق کامل بکند و گزارش صحیحی با اسم اشخاصی که متهم به قاچاقچیگری بودهاند (و حتی از ابتدای آن که در زمان رهنما شهرت پیدا کردهبود) به طور دقیق تهیه کند و برای یکی از روزنامهها بفرستد البته بسیار مؤثر خواهدبود و یا راپرتی رسمی از طرف سفیر پاریس و یا وزارت خارجه راجع به این موضوع در روزنامه چاپ بشود. این تنها راهی است که به نظر من میرسد. اما مطلبی که مهم است اسم شما به هیچوجه در این جریان داخل نبوده و حتی تهمت هم نزدهاند.
اما مطلب مهمی که در جوف این پاکت ملاحظه میکنید دیشب نوروزی [را] که در روزنامة ارس مینویسد ملاقات کردم و گفت در روزنامة "داد" نوشته که نمایندگان ایران از جمله شما در کنگرة حقوقی پاریس اظهاراتی راجع به وضع رقتبار حقوق ایران کردهاید. امروز صبح به زحمت یک شماره از آنرا پیدا کردم و در جوف این پاکت میفرستم. من هنوز عقیدهتان را نمیدانم، اما با وجود اینکه نوشتهبودید در هیچ کاری مداخله نمیکنید، حدس میزنم که به اشتباه یا به عمد اسمتان را داخل کردهباشند چون تصور نمیکنم در این موقع اصراری به مخالفت با دولت داشته باشید. اگر چند روز تعطیل عید در میان نبود (به مناسبت حرکت هواپیما) میرفتم رئیس روزنامه را میدیدم و میتوانستم اطلاعات بیشتری بدهم ولیکن چون از اصل موضوع بی اطلاعم از اظهار عقیده خودداری میکنم.
با همین پست ترجمه پیس Sartre [سارتر] "جندة محترمه" را که نوشین ترجمه کرده میفرستم. یکی دو نسخة آنرا برای مؤلف بفرستید (البته با عنوان فرانسه که بتواند بخواند) برایش surprise [شگفتی آور] خواهدبود.
کتاب "افسانه" صبحی جلد دوم منتشر شد. یکی دو جلد اضافه از او میگیرم و میفرستم. برای 'Masse [ماسه] بفرستید. خیلی به دردش خواهد خورد و شاید ترجمه بکند.
جرجانی را چند شب پیش در کافه ملاقات کردم. حالا دیگر وزارت فرهنگی شده و گویا کارش زیاد است. خیلی مرتب سر کنسرتها و سخنرانیها و اینجور مزخرفات اینجا میرود.
مجلة سخن خیلی تق و لق شده. معلوم نیست بتواند ادامه پیدا بکند. من تعجب میکنم اینهمه ایرانی و پولدارهایی که در پاریس هستند چرا مجلهای، روزنامهای، چیزی راه نمیاندازند. کتاب افسانه که روی کاغذ 'verge چاپ شدهبود بینهایت لوکس بود. ولیکن چیزی که تعجب کردم بعضی غلطهای مطبعه در آن بود که در سایر نسخهها نبود.
از قول من به هویداها و کسان دیگری که ملاقات میکنید سلام برسانید و تبریک عید بگوئید.
زیاده قربانت
امضاء
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر