۱۳۸۹ دی ۲۸, سه‌شنبه

صادق هدایت ـ هشتاد و دو نامه به حسن شهیدنورائی (21)



*
21

*

8/3/47 [17 اسفند 1325]

یا هو
در این پانزده روز اخیر فقط یک کاغذ از فریدون هویدا داشتم، به اضافة کتاب S. de Beauvoir [س. دوبووار]. دو جلد کتاب دیگر هم سنندجی به من داد که مال دکتر انصاری بود و توسط جرجانی برایش فرستادم. شاید هنوز پست توزیع نشده. به هر حال، اوضاع و احوال به همان کثافت سابق می‌گذرد. متأسفانه اطلاعات کافی ندارم تا بتوانم مطالبی که طرف توجه شماست بنگارم. فقط خبرهای افواهی گاهی می‌شنوم از جمله اینکه وزارت فرهنگ قبل از عید یک کاروان محصل به اروپا می‌فرستد که گویا بیشتر به انگلیس و چند نفر به سویس خواهند رفت. شاید به فرانسه هم بیایند. علاوه بر آنها عده‌ای هم استاد و دبیر و از جمله آقای فردید برای مطالعات به فرانسه خواهند آمد. دیگر اینکه نمایندة کارگران فرانسه و انگلیس برای بررسی (!) وضع کارگران ایران مدتی است در تهران می‌باشند ولیکن هیچ امیدی در میان نیست. بر فرض هم اعتراضی بشود هیچ تأثیری نخواهد داشت چون اصل موضوع مالیده شده، به اضافه نیم درصد اهالی این مملکت کارگر نیست در صورتی که نقشة extermination [نابودی] آن کشیده شده و دارند عملی می‌کنند.
آقای جمال‌زاده هم به ایران آمده و در هتل دربند مهمان دولت است (!) گرچه اظهار تمایل به دیدنم کرده‌بود ولیکن اصلاً به سراغش نرفتم. فایده‌اش چیست؟ نه تنها به سراغ او بلکه به هیچ جا و به دیدن هیچکس نمی‌روم اگرچه دعوت رسمی هم بشوم. حالا که محکوم به این زندگی گـُه‌آلود شده‌ایم چرا آدم بیخود خودش را مسخره بکند؟ از پاریس هم بنونیست [Benveniste] و یک خانم اگرژه برای Institut [انستیتو] فرانسه آمده‌اند. بنونیست یکی دو کنفرانس داد و حالا گویا برای تحقیق در لهجه‌های محلی به ولایات مسافرت خواهد کرد. من او را ندیدم ولیکن جرجانی با آنها مربوط است. از قراری که یکی دو شب قبل در کافه می‌گفت گویا مشغول اقدام است که دو کار البته با حقوق در پاریس برایتان پیدا کند: یکی نمایندگی Unesco با حقوق مرتب و دیگری نمایندگی تجارتی ایران و فرانسه با حقوق. می‌گفت که امینی به او وعده داده که اقدام بکند. لابد همة این مطالب را خودش مفصلاً توضیح خواهد داد.
زمستان امسال به گرمی و نرمی گذشت و حالا که ده دوازده روز بیشتر به عید نمانده هوا حسابی گرم است. از این قرار تابستان وحشتناکی خواهد شد و از قراری که حدس می‌زنند شاید قحطی هم به دنبالش باشد. اینهم خودش یکجور solution [راه حل] است. حالا که ملت به قدر یهودی فلسطینی هم غیرت ندارد شاید قحطی حسابش را برسد اما متأسفانه ما ازین شانسها هم نداریم. اگر کتاب "افسانة آفرینش" از قید دیکتاتوری کتابفروش آزاد شده خواهشمندم دو نسخه به پراگ، یکی برای ریپکا و دیگری را برای رئیس مجلة "شرق جدید" بفرستید.
آدرس هر دو از این قرار است:
Direction de Novy Orient
--------------------------
Prof. Dr. Rypka
Praha III Lazenska 4
Tche'coslevaquie

قبلاً نوشته بودم که برای فرزاد و مینوی هم بفرستید ثواب دارد.
با پست قبلی دو سه مجله و روزنامه فرستادم. چون روزنامه[های] مردم و ارس را مرتباً برایتان می‌فرستند دیگر لازم نمی‌دانم که من هم بفرستم. البته سعی می‌کنم از روزنامه‌های عجیب و غریب دیگر برایتان بفرستم.
در مجاورت اتاقم کارخانة آهنگری است و عجیب این است که شب و روز مشغول کار هستند و دائماً سر و صدا می‌کنند مخصوصاً حالا مشغول ساختن صدها قفسة آهنی برای ثبت اسناد و سجل احوال هستند. یک قرمساق دیگر از روی این سفارش پول حسابی به جیب خواهد زد سر و صدایش گوش ما را شب و روز می‌خراشد!
لابد خبر دارید که مریم فیروز، زن دکتر کیانوری شد و حالا، مدتی است که به ناخوشی سردرد مبتلاست. او هم خیال دارد برای معالجه به سویس برود البته به فرانسه هم خواهد آمد. در مسافرت اسکندری شکی نیست. حالا نمی‌دانم به سویس رفته یا به فرانسه؟ آیا از او ملاقات کرده‌اید؟ از قراری که شهرت دارد می‌گویند خامه‌ای در پاریس خیلی بی پول است. آیا به چه وسیله زندگی می‌کند؟ مگر نمی‌تواند برگردد؟ گمان نمی‌کنم برای او خطری باشد. قریشی را که چند روز است حبس کرده‌بودند دوباره آزاد کردند. تذکر این جریان هم آدم را خسته می‌کند. رفت آنکه رفت بود آنچه بود خیره چه غم داری؟
راستی تا یادم نرفته عید جدید را به خودتان و خانمتان و همچنین به هویداها تبریک می‌گویم. حالا باید بروم و تنتور ید به پای گربه‌ام بزنم که دیشب پایش را سگ گاز گرفته.

زیاده قربانت

امضاء


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(از توضیحات کتاب)

"خانم اگرژه":
اشاره است به خانم هلن کمپرو که برای تدریس ادبیات فرانسه در انجمن فرهنگی ایران و فرانسه به ایران می‌آید.

"مجلة شرق جدید":
از مجلات مهم شرقشناسی که در پراگ چاپ می‌شود. سال تأسیس 1927.




هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ