*
14
*
2 دسامبر 1946 (11 آذر 1325)
یاحق!
سه شنبة قبل به توسط مفتاح غلط گیری "افسانة آفرینش" و نسخة "بعثه" را فرستادم. لابد تا حالا رسیدهاست. دو سه روز بعد توسط جرجانی بستة محتوی مقالات "میراث هیتلر" و چند کاغذ و مجلة فریدون هویدا رسید. غلط گیری اول و دوم هم با آنها بود. الحق که حروفچین محشر کردهبود. تصور نمیکردم آنقدر ناشی بودهباشد اما حروف قشنگی دارد. نمیدانم از آن غلط گیری که فرستادم استفاده شد یا نه؟ عیب بزرگش جدا کردن حروف از یکدیگر است.
کاغذ ذبیح و پیغامی [را] که برایش فرستادهبودید به او رساندم و دنبالة مقالات دو روز است که در روزنامه چاپ میشود. طبری خیلی اظهار شادی کرد و بچهها بسیار ممنون هستند. خودم همة آنرا خواندم و میخواهم بگویم از قسمت اول بهتر بود فقط آقای فردید با این جریان مخالف است و امروز در کافه میگفت که فلان پروفسور که کتاب روانشناسی او در فرانسه کلاسیک است چنین حرفهایی نمیزند. جلو بچهها دهنش گائیده شد. موجود ضعیف و کله خشکی است. معتقد است که حمال اروپایی از علمای ایرانی بیشتر چیز میفهمد! و خودش را اروپایی میداند! گویا به وسیلة intuition [شهود] به این مطلب پی بردهاست. در شمارة 5 سخن که تازه در آمده مقالة عجیبی راجع به نمودشناسی نوشته که خواندنی است. جرجانی برای یک هفته به آبادان میرفت و گویا کاغذ مفصلی برایتان فرستادهاست.
دیروز رفتم وزارت خارجه و چهار کتاب تحویل گرفتم یکی Miller [میلر] و یکی سارتر که عباس هویدا فرستادهبود و یک مجلة pense'e [پانسه] و یک جلد فولکلور شیلی که کتاب انترسانی [جالبی] است اما میخواستم بنویسم که فولکلور روسی را برایم نفرستید چون آنرا خواندهام و مریم فیروز از شوروی برایم سوغات آوردهبود. با این وضع بی پولی، ولخرجی را صلاح نمیدانم به علاوه باز در یک دورة بیعلاقگی افتادهام و بیشتر خوشم میآید که لـش بزنم البته بیخود و بیجهت. یک مقالة فرانسه در کاغذ جرجانی بود از او گرفتم و در "ایران ما" ترجمه و چاپ شده. چون اسم نویسنده مستعار بود حدس میزنم که یک نفر ایرانی زرنگ آنرا نوشته. نمیدانم این خبرنگاران جفت و تاق اتومبیل سوار در آنجا چه شکری خرد میکنند! گویا آنها هم به ideal [مطلوب] خودشان رسیدهاند!
وضع اینجا به همان قی آلودی سابق باقی است. دو سه هفته است که تمام روزنامههای دستوری از فتح الفتوح زنجان مینویسند که البته mise en sce'ne [صحنه پردازی] احمقانهای از طرف دولت شدهبود. آقای رهبر کل هم مرتب آذربایجان را به لشکرکشی تهدید میکند تا مطابق نص صریح قانون اساسی وکلای آنجا همه از حزب دموکرات ایران و میهن پرست کامل باشند ولیکن از طرف جنوب و بحرین کاملاً خیالش آسوده است. به هر حال در این دو سه روز تاسوعا و عاشورا، احتمال میرود زهر خودش را بریزد. شاید به علت ملاقاتهای پیدرپی سفرای منشور آتلانتیک اقدام او به عقب افتاده. تودهایها در این روزهای اخیر منتظرند که گرفتار شوند و دکانشان را تخته بکنند. به هر حال قضایا خیلی ساده نیست. لحن رادیو مسکو شدید است و کسی چه میداند اگر قرار شود در ماکو بیرق آمریکا و انگلیس نصب شود شوروی هم تردید نکند که به تقلید عمل انگلیس در یونان و اندونزی پا در میانی بکند. به هر حال اگر قشون دولت از فداییها توسری بخورد بیشک خواهند گفت که روسها به آنها کمک کردهاند و چسنالة سفرای ایران در لندن و واشنگتن شروع خواهدشد. رویهمرفته قضایای اینجا به طور عادی نیست و به نظر میآید مربوط به سیاست بینالمللی باشد. آخرین تلگراف قوام را با همین کاغذ میفرستم به اضافة چند روزنامه با پست زمینی.
با پست گذشته دو کاغذ توسط گنجهای فرستادم. باز هم آدرس عوض شد؟ دیشب جای سرکار خالی منزل [حسن] رضوی بودم. نیم بطری ویسکی به تنهایی صرف کردم. چوبک و تقی رضوی و زنش هم بودند. قدری موزیک گوش گرفتیم. همة اشیایی که دکتر رضوی توسط پست فرستادهبود در آب مانده و خراب شده. رادیو و صفحات تمام خراب و بی مصرف شده. شکایت به بیمه کرده اما معلوم نیست دستش به جایی بند بشود. کتابهایی هم که توسط پست فرستادهبود همه پاره پوره و گم شده و خراب بود اما به طور تصادف گویا کتاب Ce'zanne [سزان] که برای جرجانی فرستادهبودید صحیح و سالم رسیدهاست. Picasso [پیکاسو] را هم قبلاً با خودش آوردهبود. پیغامتان را به او رساندم که دو جلد کتابش را هنوز نفرستادهاید. تعجیلی به دریافت آنها ندارد.
هوای تهران خشک و سرد شده، به همین جهت زکام و سرماخوردگی زیاد است. قیمت اجناس روز به روز گرانتر میشود به علاوه اشخاص کنتراتی مجبورند رسمی بشوند و بعضی از آنها (مثلاً من که در اثر استعفا همة سابقهام مالیده شده) حقوقشان نصف خواهدشد.
بچه مچهها همه سلامتند. قائمیان از کرمانشاه به تهران آمده، البته به عنوان اعتراض و او هم کارش خراب شده. شاید بتواند ماستمالی بکند. مسلمان بازی به طور عجیبی تقویت میشود و گندستان جریان عادی خود را طی میکند.
زیاده قربانت
امضاء
.
کاغذ ذبیح و پیغامی [را] که برایش فرستادهبودید به او رساندم و دنبالة مقالات دو روز است که در روزنامه چاپ میشود. طبری خیلی اظهار شادی کرد و بچهها بسیار ممنون هستند. خودم همة آنرا خواندم و میخواهم بگویم از قسمت اول بهتر بود فقط آقای فردید با این جریان مخالف است و امروز در کافه میگفت که فلان پروفسور که کتاب روانشناسی او در فرانسه کلاسیک است چنین حرفهایی نمیزند. جلو بچهها دهنش گائیده شد. موجود ضعیف و کله خشکی است. معتقد است که حمال اروپایی از علمای ایرانی بیشتر چیز میفهمد! و خودش را اروپایی میداند! گویا به وسیلة intuition [شهود] به این مطلب پی بردهاست. در شمارة 5 سخن که تازه در آمده مقالة عجیبی راجع به نمودشناسی نوشته که خواندنی است. جرجانی برای یک هفته به آبادان میرفت و گویا کاغذ مفصلی برایتان فرستادهاست.
دیروز رفتم وزارت خارجه و چهار کتاب تحویل گرفتم یکی Miller [میلر] و یکی سارتر که عباس هویدا فرستادهبود و یک مجلة pense'e [پانسه] و یک جلد فولکلور شیلی که کتاب انترسانی [جالبی] است اما میخواستم بنویسم که فولکلور روسی را برایم نفرستید چون آنرا خواندهام و مریم فیروز از شوروی برایم سوغات آوردهبود. با این وضع بی پولی، ولخرجی را صلاح نمیدانم به علاوه باز در یک دورة بیعلاقگی افتادهام و بیشتر خوشم میآید که لـش بزنم البته بیخود و بیجهت. یک مقالة فرانسه در کاغذ جرجانی بود از او گرفتم و در "ایران ما" ترجمه و چاپ شده. چون اسم نویسنده مستعار بود حدس میزنم که یک نفر ایرانی زرنگ آنرا نوشته. نمیدانم این خبرنگاران جفت و تاق اتومبیل سوار در آنجا چه شکری خرد میکنند! گویا آنها هم به ideal [مطلوب] خودشان رسیدهاند!
وضع اینجا به همان قی آلودی سابق باقی است. دو سه هفته است که تمام روزنامههای دستوری از فتح الفتوح زنجان مینویسند که البته mise en sce'ne [صحنه پردازی] احمقانهای از طرف دولت شدهبود. آقای رهبر کل هم مرتب آذربایجان را به لشکرکشی تهدید میکند تا مطابق نص صریح قانون اساسی وکلای آنجا همه از حزب دموکرات ایران و میهن پرست کامل باشند ولیکن از طرف جنوب و بحرین کاملاً خیالش آسوده است. به هر حال در این دو سه روز تاسوعا و عاشورا، احتمال میرود زهر خودش را بریزد. شاید به علت ملاقاتهای پیدرپی سفرای منشور آتلانتیک اقدام او به عقب افتاده. تودهایها در این روزهای اخیر منتظرند که گرفتار شوند و دکانشان را تخته بکنند. به هر حال قضایا خیلی ساده نیست. لحن رادیو مسکو شدید است و کسی چه میداند اگر قرار شود در ماکو بیرق آمریکا و انگلیس نصب شود شوروی هم تردید نکند که به تقلید عمل انگلیس در یونان و اندونزی پا در میانی بکند. به هر حال اگر قشون دولت از فداییها توسری بخورد بیشک خواهند گفت که روسها به آنها کمک کردهاند و چسنالة سفرای ایران در لندن و واشنگتن شروع خواهدشد. رویهمرفته قضایای اینجا به طور عادی نیست و به نظر میآید مربوط به سیاست بینالمللی باشد. آخرین تلگراف قوام را با همین کاغذ میفرستم به اضافة چند روزنامه با پست زمینی.
با پست گذشته دو کاغذ توسط گنجهای فرستادم. باز هم آدرس عوض شد؟ دیشب جای سرکار خالی منزل [حسن] رضوی بودم. نیم بطری ویسکی به تنهایی صرف کردم. چوبک و تقی رضوی و زنش هم بودند. قدری موزیک گوش گرفتیم. همة اشیایی که دکتر رضوی توسط پست فرستادهبود در آب مانده و خراب شده. رادیو و صفحات تمام خراب و بی مصرف شده. شکایت به بیمه کرده اما معلوم نیست دستش به جایی بند بشود. کتابهایی هم که توسط پست فرستادهبود همه پاره پوره و گم شده و خراب بود اما به طور تصادف گویا کتاب Ce'zanne [سزان] که برای جرجانی فرستادهبودید صحیح و سالم رسیدهاست. Picasso [پیکاسو] را هم قبلاً با خودش آوردهبود. پیغامتان را به او رساندم که دو جلد کتابش را هنوز نفرستادهاید. تعجیلی به دریافت آنها ندارد.
هوای تهران خشک و سرد شده، به همین جهت زکام و سرماخوردگی زیاد است. قیمت اجناس روز به روز گرانتر میشود به علاوه اشخاص کنتراتی مجبورند رسمی بشوند و بعضی از آنها (مثلاً من که در اثر استعفا همة سابقهام مالیده شده) حقوقشان نصف خواهدشد.
بچه مچهها همه سلامتند. قائمیان از کرمانشاه به تهران آمده، البته به عنوان اعتراض و او هم کارش خراب شده. شاید بتواند ماستمالی بکند. مسلمان بازی به طور عجیبی تقویت میشود و گندستان جریان عادی خود را طی میکند.
زیاده قربانت
امضاء
.
۲ نظر:
مرسی
ممنون از حضورت سمای عزیز.
ارسال یک نظر